• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : بازي انتخاب
  • نظرات : 6 خصوصي ، 78 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هرچي هست بازي سختيه
    خدا كنه ااينجوري نشه..

    لبخند هميشگيش و چشمهايي که فقط زمين رو نگاه مي کردند،پاهامو به زمين ميخ مي کرد.

    امروزبا چادر سفيد و چشماي خيس روي مبل خانوم جون نشسته بود.مامان گفت:دير جنبيدي

    پسرآقاجونت دومادشد......

    3

    خاله بزرگه ميگه:دختر حاجي ،چهار هزار متر زمين توي شمال ، خانه ويلايي ،ماکسيماويک آپارتمان هفتصد

    متري از خودش داره . مي تونه خوشبخت کنه.

    خاله کوچيکه ميگه:دختر همکارم چشماش عسليه،موهاش طلاييه وپوست سفيدي داره، من که زنم از ديدنش

    ضعف ميکنم . مي تونيدخوشبخت بشيد.

    مامانم ميگه : دختر همسا يه خيلي با حجابه ، نماز شبش ترک نمي شه وهيچ کس تا حالا گردي صورتشو توي

    خيابون نديده. حتما ً خوشبخت مي شيد.

    ***
    اوني که من دوستش داشتم ديشب عروس شد......