ضمن عرض ادب و سلام خدمت شما بزرگوار.
ممنونم از محبت شما كه كلبه فقرا را قابل دانسته ونظر دلگرم كننده خود را اعلام نموديد.
دوست گرامي در پست زيبايتان اشاره به مطلب زيبائي نموديد.
چيزي ندارم به آن اشاره نمايم چون من هم فرزند فقر هستم.
ولي دلم سرشار از ثروت به انبيائ وخداي بزرگ است وراضي هستم به اين ثروت الهي.
جانم فدايت يا زهرا يمظلوم
در ضمن ماه قرآن ماه رمضان بر شما وهمه مومنين مبارك باد.
راستي مطلبي که در رابطه با بازي ترس نوشته بودي خوب بود. و اينکه يه اشتباهي در اين قسمت توي نوشتت هست .گفتي : «عصر شنبه سينما ماوراء فيلمي نشون داد که به نظر من بيشتر مربوط به سينماي ترس بود .» اگر دقت کني ترس يکي از شاخه هاي ماوراء هستش چون ديگه خيلي حوصله ي نوشتن ندارم خيلي برات نوشتم . بعدا بيشتر توضيح مي دم چرا اشتباهه. من راجع به ترس تو وبلاگم نوشتم :
دوست من از چه مي ترسي ؟ از غم يا از مشکلاتي که در آن غوطه وري ؟
ولي باز خوش به حالت ، من حتي از شادي ها هم مي ترسم.
اما در نظرم اين ترس هم سعادتي است مي داني چرا ؟
چون تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود دل است .
اما چه سودي مي بريم از ترس ؟ هيچ هيچ .
پس اي دوست بيا دستان يکديگر رامحکم بگيريم بيا از هيچ نترسيم .
بيا دوردست ها را به تماشا بنشينيم .
و اما خدايا دروازه هاي روشنايي را به روي ما بگشا .
و اما مطلبي راجع به قسمت : بازي فقر :
خدايا از تو ممنونم
از اينکه مال و منالي و جاه و مقامي ندارم
و در روي زمين خاکيت در روياهايم پرواز مي کنم
وبراي يافتنت به دوردست ها مي انديشم
اما کسي مرا نمي بيند
بجز کسي که همچو من باشد
به سرنوشت رنج ديده ها مي خندم
و خوشي ها و شادي هايشان را مي گريم
از آنجا که من روح خود را مي شناسم
اگر از اين سخنان متعجب شديد
مي گويم:
من خود متعجب ترينم !
چون مي بينم که شما خدايتان را در جسم فناپذيرتان مي بينيد .!
سلام : اول اينکه ممنون از اينکه به من سر زدي و دوباره ممنون که مطالبشو خوندي ! و چون خواستي به وبلاگ شما سر بزنم : سر زدم و خوندمش .
دوم اينکه گفتي : «وبلاگ بسيار زيبايي داري مطالبتو خوندم جالب بود» بايد به عرض برسونم که که من مطالبمو نمي نويسم که فقط جالب باشن يا کسي بگه بسيار زيباست بلکه حرف دله . راهي که يک عارف طي مي کنه تا به حقيقت برسه . دوست دارم گفته بشه : « منم دارم راه عرفانو مي رم » يا پرسيده بشه : « تو فکر مي کني آيا حقيقتي هست ؟ » يا پرسيده بشه :«تو فکر مي کني راه حقيقت هستي کجاست ؟» يا اينکه اگه خودش مي دونه و مطالبه منو خونده بگه که من در راه رسيدن به عشق حقيقي چيکار بايد بکنم . !!! اين يک نوع بازي هستش که فکر نکنم به فکرت رسيده باشه . بله : عشق بازي با خدا . : بله : بازي سيروسلوک عرفاني . اما ديگر بازي ها چه خنده دار و ساده هستند در مقابل اين بازي !!! از حال يک عاشق ماجراجو چي مي دوني ؟ و اينکه يه عاشق واقعي هميشه تنهاست و فقط اونه که با تنهايي بازي مي کنه . اگه نوشته هامو خونده باشي گفتم « هيچ مي دانستي تنهايي هم حقيقتي دارد ؟ درست مثل عشق !عشق حقيقي وعشق زميني ! » پس اون قسمت که از بازي تنهايي نوشته اي ،بايد بدوني که نداشتن هم صحبت فقط يه تنهايي ظاهري و زميني هستش نه يه تنهايي حقيقي .
salam mamnoon ke beloge man sar zadin hatman az in bebad be blogeu sar mizanam
felan bye
سلام ريتاي عزيز
ممنون مي شم به روز شدي خبرم كني
فقر يعني نياز داشتن اين نياز شامل همه چيز مي شود ما همه نيازمنديم ولي هر كس به نوعي يكي نياز به مال دارد يكي نياز به علم ديگري نيازمند محبت و .....
ولي اينكه از چه راهي و به چه قيمتي نيازمان را برآورده سازيم اين مهم است !!!!
با مطلب جديدي به روزم
يزدان يارتان
سلام
ميبينم كه مكاشفه كردي...
فكر كنم تا يه حدودي با تو هم عقيده باشم... فقر فرهنگي هم داريم و بيپولي هم داريم.. الزاما اولي به معناي خواستن نيست و دومي به معناي فقر!
كلمهها جادويي هستند كه آخر من نفميدم چياند.. اما هستند...
معذرت... كه دير اومدم.. امول اينكه مسافرتم... دور.. بندر عباس و دوم اينكه اونكي ريتا رو كه سر ميزدم ميديدم كه بروز نشده...
ميام بازم به اميد خدا
سلام عالي مي نويسي . عالي عالي .
رنج و فقر را دوست ندارم اما بايد پذيرفت كه معلمين خوبي هستند براي پرورش روح و جسم آدمي .
سلام دوست عزيز....
مطالب وبت خيلي عالي و پر مفهومه....
مخصوصا اين پست آخرت كه در رابطه با فقر بود....با نوشته هات كاملا موافقم كه فقر از خواستن خود ما پديد مياد نه از نداشتن ها ....
و بعضا وقتا همين فقر باعث مي شه بعضي از آدما براي رسيدن به خواستشون دست به كاراي خلاف بزنند...
مرسي از اينكه به من سر زدي خيلي خوشحالم كردم ..باز هم تشريف بياريد
حضرت محمد (ص) مي فرمايند :
من از فقر بر امتم بيمناك نيستم
از آنچه بيمناكم سوء تعبير است.
فقر ناداني.. فقر فرهنگي..آره اين چيزايي كه ما رو فقير كرده .. در اين قرن فقر ، فقر علم ، فقر تكنولوژي ، فقر فرهنگه .. اگه تونستيم اين ها رو حل كنيم .. حتما ميتونيم بقيه فقرها رو هم حل كنيم .. به اميد روزي كه در اين سرا فقير ( آدم بي فرهنگ ) ديگه نباشه ... اونوقت ميتونيم دور يه ميز بشينيم و در مورد ثروت و تكنولوژي و .... تصميم بگيريم ...به اميد آنروز بدرود.