سلام . مضمون و مفهوم کلي اين داستان نکته ي خيلي خوبي رو به ما گوشزد مي کنه اونم اين هست که هميشه خدا رو به ياد داشته باشيم و از کمکش در هر شرايطي نا اميد نشيم اما :
من نمي دونم اين داستان از کيه و قبلا هم جايي نخونده بودمش ولي داستان يجوريه . در واقع خيلي مثال درست و خوبي به نظر نمي ياد . و فکرمي کنم
همه و خود شما با من هم عقيده باشيد.. ولي نتيجه و عبرتي که ازش مي تونيم بگيريم مهمه .
اما نکته ي خيلي جالبي خود شما گفتيد . اينکه خانواده ثروت ودرس و ... بمانند طناب دونستيد و پرسش کرديد اگر شما بوديد چيکار مي کرديد ؟
اما يه چيزي رو فراموش کرديد !!! و اون هم نداي آسماني روشني بود که به کوهنورد الهام شد و گفت که براي نجات چيکار بايد بکنه . و در واقع خداوند بطور آشکار بهش گفت که طناب رو ببر تا نجات پيدا کني .وگرنه هر کسي هم به جاي اون کوهنورد بود طنابش رو نمي بريد مگر اينکه مثل اين مورد خداوند
خودش مستقيما و آشکارا راه نجات رو بيان مي کرد . و مطمئنا اگر درس و خانواده و ثروت و..روزي چنين شرايطي رو براي ما بوجود بيارن ،حتما به اون نداي آسماني نياز خواهيم داشت درست مثل کوهنورد . يعني شما بايد سوال خودتون رو اين طور مطرح مي کرديد :اگر خانواده و ثروت و.. روزي ما رو تحت چنين شرايطي قرار بدن وسپس اون صداي آسماني به ما الهام بشه ، چيکار مي کنيم؟ و در حالي که براي ما در زندگي چنين نيست که خداوند آشکارا به ما در لحظه ي خطر بگه چيکار بايد بکنيم بلکه به ما قوه ي عقل و ايمان فطري داده که مي تونيم به اونها متوصل بشيم و تصميم لازم رو بگيريم . وگرنه مطمئن باشيد اگر در زندگي افرادي همانند ما که بالا خره در حد خودمون ايماني داريم چنين حادثه اي پيش بياد و خدا آشکارا با ما صحبت کنه ايمان و يقيني وصف نشدني بدست خواهيم آورد . و مي خوام بگم که اگر درس يا ثروت يا خانواده روزي خطر بزرگي برام باشن(البته نه خطر شخصي ) و خودم ندونم که بايد چيکار کنم و خدا به من الهام کنه که چيکار بايد بکنم همون کار رو انجام مي دم . در واقع اکثر ما همون کاري رو انجام خواهيم داد که خدا مي خواد .
و اينکه آفرين . واقعا از اين قسمت خيلي خوشم اومد .
سلام
قبلا هم اين داستانُ شنيده بودم ولي شنيدن بعضي از ماجراها حتي بارها و بارها خالي از لطف نيست
اعتماد عاملي تعيين کننده در پيزوري يا عدم پيروزي هر فرديه ، بايد به راه و يا انتخابي که ميکنيم ايمان دشاته باشيم تا در اون راه موفق شويم يکي گفته اگر فکر ميکنيد موفق ميشويد يا شکست ميخوريد ، در هر دو صورت درست فکر کرده ايد!
کسي که ادعاي دوستي خدا رُ داره بايد بهش اعتماد کنه مثل اعتمادي که يه بچه وقتي ازخيابون عبور ميکنه و دستش تو دست مادرشه داره و حتي ميتونه با چشم بسته و با خيال راحت عبور کنه....
موفق باشي
فعلا
كوههاي بيشماري هستند
ومن وتو بايد يك بيك آنهارا فتح كنيم
وقت بسيار ضيغ است
نكند ناي رفتن نباشد
ممنون
بااحترام:
sayeesabz
ببخشيد. من تازه لينك شما رو اضافه كردم. به كلي فراموش كرده بودم.
جاري باشيد...
و گاهي وقت ها هم از طناب هايي كه صحبت كردي مي تونه طناب نباشه زنجير باشه . . .موجب اسارت ما بشه . . . محكمترين ريسمان . . . ريسمان الهي است . . . واعتصمو بحبل الله خميعا و لاتفرقو . . .
هر چيز ديگري بند و زنجير و غل و اسارت است . . . پس تنها به ريسمان الهي چنگ بزنيم . . .
من آپ كردم خوشحال مي شم بهم سر بزني
در ضمن شما را لينك كردم
سلام ، واقعآ مطلب مهمي رو اشاره كردي الان كه تو ماه رمضون هستيم فرصت خوبيه كه ايمانمون رو آزمايش كنيم ، اميدوارم سربلند بيرون بياييم.
موفق باشي .
يا حق .
در بحث ايمان به خدا باور مهمه و الا دانستن كه اهميتي ندارد مثل مرده شوري كه يقين دارد مرده با او كاري ندارد اما من فقط مي دانم اين را ولي يقين ندارم
پس خدايا ما را به باور برسان
از داستانت خيلي استفاده كردم دستت درد نكنه
نماز و روزه ات قبول باشه
التماس دعا
سلام بر رمضان ماه خدا و نزول قران.سلام بر رمضان ماه سوزاننده گناهان همچون اتش که چوب خشک را مي سوزاندسلام بر روزه داران واقعي که همه اعضايشان روزه هست.سلام .. ممنونم خبر كردي.راستش مشكله بتونم پاسخ بدم.ولي اي كاش تنها دلبستگيمان به منبع اصلي بود.ان وقت به راحتي طناب وابستگي به امور دنيوي را پاره مي كرديم.
الهي لا تكلني الي نفسي طرفه عين ابدا
نميدونم ! تصميم در اون موقعيت خيلي سخته
ياد داستان حضرت موسي و حضرت خضر ميفتم كه بايد ديد و سكوت كرد و ايمان داشت.
موفق باشيد
يا علي
با تشكر از وبلگ خوب شما.
من لينك وبلاگ شما را در وبلاگم قرار دادم.
لطفا شما نيز اين كار را انجام دهيد.متشكرم.
ادرس وبلاگ:
http://betterlife.parsiblog.com
آدرس لوگو:
http://www.parsiblog.com/FirendsAlbum/betterlife/1628422683.jpg
سلام بر شما
حقيقتا ايمان و حفظ آن سخت است. كاش همه ما توفيق داشتن و حفظش را داشتيم. از نكته سنجي زيباي شما هم ممنون
يا حق
نمي دونم اگه جاي اون بودم چي كار مي كردم؟!؟!؟!؟!؟!
ميدوني طناب ما چيه ؟ اينه كه گاهي ديگران جاي خالي خدا رو برامون پر مي كنن ! احترام اونها به ما ، تحويل گرفته شدن ما توسط اونها و هر چيزي كه بشه ما رو به خودش مشغول بكنه !
خيلي عالي نوشته بودي .
سلاااااااااااااااااااااااااام
اپ كرديم وبلاگ را تشريف بياورين