• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : بازي باغبان
  • نظرات : 12 خصوصي ، 123 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بودن را باور کن و تا زماني که زنده هستي با عشق زندگي کن.لازمه عشق يک ارتباط عارفانه است پس به نيت قربت آماده شو،وضو بگير و با تن پوشي از دعا و نيايش در محلي آرام ،دلبستگي دنيوي را قطع کن و به هيچ چيز جز او نينديش
    شماره بگير و از ته قلب صدايش کن و او را به بزرگي و يکتا بودن ياد کن. مي خواهي آسمان دلت آبي وخورشيد،روشنگر زندگي ات باشد.ميخواهي زبان گلها را بداني و راز خلقت را دريابي پس به اوتوکل کن،دست هايت را بالا ببر،وجودت را سرشار از عشق و تمنا کن و به او بگو دوستش داري و فقط او را مي ستايي، از او کمک مي جويي،بخواه که راه راست را به تو نشان دهد،
    خودت را گم کن بگذار هيچ نقشي از تو بر زمين نماند بال هايت را باز کن به سوي معبود حقيقي پرواز کن. از او بخواه گاهي مواقع اختيار را از دست تو گرفته و به جايت تصميم بگيرد،وقتي او را به بزرگي ياد کردي و در برابرش سر بر سـجـده نهادي،
    وقتي صداي ناله هايت به عرش کبريا رفت و قلبت تپيد ، قطرات اشک در چشمان زيبايت حلقه زد و گرمي اش را بر گونه هايت حس کردي،آن هنگام که در گفتن اياک نعبد و اياک نستعين، دلت شکست و صدايت لرزيد،بدان که گوشي را برداشته است و بشارت مي دهد بنده به من بگو چه مي خواهي تادعايت را اجابت نمايم