ريتا خانوم در باره اين متنت بايد خاطره يي رو بگم:
خيلي وقت پيش وقتي تحت تاثير دين پاك زرتشت خواستم نگاه مثبتي به همه چيز داشته باشم، متوجه همين قالب هايي كه گفتي شدم و از اون جايي كه مي خواستم از اين چارچوب ها بيام بيرون، كم كم متوجه شدم از همه مردم خوشم مياد. تازه فهميدم همه ما خواسته و ناخواسته و بدون دليل از بعضي ها خوشمون مياد و از بعضي ها (به خاطر همون قالب ها) بدمون مياد! در صورتي اون افراد واقعاً بد نيستند! و از اون جايي كه بعضي دوستان گفتند «نمي توان بدون قالب بود» (كه درست هم مي گن) من تصميم گرفتم همه مردم رو در قالب «خوبي» ببينم. نمي دوني چه لذتي داره. شايد با خودت بگي اين كه چيز معموليه! اما من اين حالت رو در 90% آدما متاسفانه نميبينم. من حتي از دشمنامم بدم نمياد!!! رسيدن به اين حالت براي من درست مثل رسيدن يك ماهي از رودخانه يي تنگ به دريايي عظيم باشه.
بياييد همه رو در قالب «خوب» ببينيم...
با سپاس