• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : بازي اعداد
  • نظرات : 26 خصوصي ، 132 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9      
     

    سلام و بازم آفرين به شما

    خوب ياداوري بود كه در عيني كه خيلي بزرگيم اما هيچي هم نيستسم،

    به قول بزرگان حكمت وعلم

    الان ميدانو مه هيچ نميدانم

    و

    همه چيز را همه گان دانند

    كه به نظر من هيچ چيز را همه گان هم نميدانند فقط يه توهمه كه آدم فكر كنه كه چيزي رو كامل ميدونه

    عاقبت به خير باشين

    سلام ريتا جونم

    آفرين خيلي زيبا نتيجه گيري كردي...اگر به نظم سلول ها و عملكرد سيستم ايمني هم نگاهي بكني ...و هر چيز ديگه كه مهر ساخت خدا روش خورده نگاه كنيم ميبينيم كه قدر يه نقطه هم تو اين بيكران نيستيم....فتبارك الله احسن الخالقين............
    ما غرك بربك الكريم؟؟؟؟................................................بعضيا كه سر خدا هم منت ميذارنو بگو!!!!

    سلام

    ممنون از تلنگر به جايي كه زديد.

    ريتا جون فكرشو بكن بعضي از ادما خودشون رو حتي براي خدا هم مي گيرن!! اي بابا اينا ديگه كين؟

    ببينيمت خوشحال مي شيم . موفق باشي.

    سلام و رحمت خدا بر شما باد

    چرا با اينكه اينها را ميدانيم بازهم دلمون پيش او نيست؟ فقط وقتي دچار سختي و مشكل ميشويم يادمون مياد كه خدايي داريم و ائمه ي كه انگار فقط آمده اند براي شفاي دردهاي ما ...

    چرا در حال سلامتي وبدون هيچ مشكل يادش نيستيم ؟

    چرا حالا كه يكي از نعمتهايش بنام عدد را تا حدودي بررسي كرديم و ديديم كه دستي توانا اينها را آفريده باز از شكرش غافليم ؟

    بازس قشنگي بود ريتا خانم گل . اين بازيها بايد به ما درس بده وگرنه كلاهمون پس معركه است .

    ممنون كه به فكرم انداختي تا بيشتر قدر خداي خوبم را بدانم. يا علي موفق باشي

    سلام ريتا خانم :

    اميد موفقيت براي شما و اين بازي بزرگان شما دارم . اين دفعه من هم با سه نفر بزرگ سال يك بازي راه انداختم . اميد تا از خواب بيدار نشده بيايد و تماشاش كنيد .

    اين خواب از خواب هاي ديگر فرق دارد.

    يا حق

    و من اعرض عن ذکري

    فان له معيشة ضنکا

    و نحشره يوم القيمة اعمى

    و هر كس از ياد من روي گرداند، پس همانا براي او زندگي تنگ و سختي خواهد بود و ما او را در قيامت نابينا محشور مي كنيم .

    سوره مباركه طه، آيه 124

    آره اين فقط سلول هاي مغزيه

    منم گشتم يا چيز براي شمردن پيدا كنم

    قالي رو پيدا كردم و مي خوام شروع كنم به شمردن گلهاي قالي

    خدا كنه عمرم قد بده تا بشمرم

    چون منم مي خوام توي بازي شما شركت كنم

    فكر كنم براي بازي اعدادت اين شعر بد نباشه ، البته خلاصه اش كرده ام :

    معلم پاي تخته داد مي‌زد
    صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زير پوششي از گرد پنهان بود
    ولي آخر کلاسيها لواشک بين هم تقسيم مي‌کردند
    آن يکي در گوشه اي ديگر جوانان را ورق مي‌زد
    دلم مي‌سوخت به حال او که بيخود هاي‌وهو مي‌کرد
    و با آن شورو اشتياق تساويهاي جبري را نشان مي‌‌داد
    بروي تخته‌اي که از ظلمت تاريک غمگين بود
    تساوي را چنين بنوشت و بانگ زد :
    « يک با يک برابر هست »

    از ميان شاگردان يکي برخاست

    هميشه يک نفر بايد به پا خيزد

    به آرامي سخن سر داد

    کاين تساوي اشتباهي فاحش و محض است

    نگاه بچه ها ناگاه به يک سو خيره شد

    معلم مات بر جا ماند و شاگرد پرسيد

    اگر يک فرد انسان واحد يک بود باز هم يک با يکي ديگر برابر بود؟

    سکوت مدحشي بود و سئوالي سخت

    معلم خشمگين فرياد زد :

    آري برابر بود

    او به آرامي ادامه داد :

    يک اگر با يک برابر بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه قلبي پاک و دستي فاقد از زر داشت پايين بود؟

    يک اگر با يک برابر بود آنکه صورت نقره ‌گون چون قرص ماه مي‌داشت بالا بود و آن سيه چرده که مي‌ناليد پايين بود؟

    يک اگر با يک برابر بود نان و مال مفت خواران از کجا آماده مي‌گرديد؟

    حال مي‌پرسم يک اگر با يک برابر بود پس چه کسي ديوار چين را بنا مي‌کرد يا چه کسي آزادگان را در قفس مي‌کرد؟

    معلم ناله آسا گفت :

    بچه ها زين پس در جزوه هاتان بنويسيد

    « يک با يک برابر نيست

    الله اكبر

    با اجازه وبلاگتون رو لينك كردم . اگه مايل بودي شما هم يه لينك برا ما رزرو كن.
    موفق باشيد.

    اي خدا كاري بكن از آدم هاي نقاشيت يكي هم پيدا بشه بذل محبت بكاره .

    به يكي نون وايي دادي به يكي يه لقمه نون

    به يكي صد تا نشونه يكي بي نام و نشون

    به يكي قصر طلايي به يكي گوشه ي خاك

    يكي دو تا چتر داره يكي مونده زيره بارون .

    از ترانه هاي مرحوم ناصر عبدالهي .

    خدا رحمتش كند

    سلام

    خدا خيرتون بده ...اين پستتون منو ياد استاد تاسيسات برقي انداختيد...

    همه چيز رو به خدا ربط ميداد ...نه اينكه بيراه بگه ها ولي آخه مثل در مورد سيم برق و تلفن و همه چيز .....مثل ملا ها هم حرف ميزد ...ميگفت كلاس درسه من روضه خوني....خيلي با حال بود ..بچه ها اسم درسشو گذاشته بودن .....آز معارف يعني آزمايشگاه معارف اسلامي

    ....

    ولي خداييش وقتي آدم به اين مسائل فكر ميكنه تازه ميفهمه حق داشته به خودش خدا احسنت بگه.....

    يا حق

    بسم رب المهدي

    الله اكبر كه خدا بزرگتر است.

    بساير مطلب تكان دهنده اي است براي اهل معنا و خداشناسي

    التماس دعا

     <    <<    6   7   8   9