سلام
مطلبتون بسيار عالي بود. منو ياد روايتي انداخت كه شخصي از امام سوال كرد شيعه واقعي كيه و امام طبق مصلحتي بدون اين كه جواب بدن برگشتن و به راه خود ادامه دادن. هوا باراني بود و كوچه پر گل و لاي. امام جلو مي رفت و شخص سوال كننده به دنبال جواب خود پشت سر امام مي رفتو و براي اين كه لباس و كفشش آلوده نشه پاشو ميذاشت جاي پاي امام. بعد از طي مسيري امام برگشتن و فرمودن شيعه واقعي همون كاري رو مي كنه كه تو انجام دادي. يعني براي رهايي از گل و لاي زمانه پاشو جاي پاي امامش ميگذاره.
بااجازه مطلبتونو كپي كردم
ياعلي