وبلاگ :
بازي بزرگان
يادداشت :
بازي كلام
نظرات :
9
خصوصي ،
103
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ليلا(خلوت حرماني)
سلام دوست خوبم
بچه که بوديم با شوق و ذوق يک نفس تا پارک مي ويديم و تا آخرين نفس بازي مي کرديم خستگي هم در کار نبود بزرگ که شديم وسايل بازيمون جور ديگه شد ولي با يه شباهتهايي مثل گذشته با اين تفاوت که:تاب خوردنها مبدل شدن به خوشي و ناخوشي زندگي الاکلنگ هم رقابت با مشکلات زندگي و چرخ فلک گذشت روزگار و اتفاقات جورواجور زندگي و سرسره موفقيت در زندگي و بعد يه مدت آروم بودن ولي همشون برعکس اسباب بازي هاي پارک کسل کننده هستند.مثل هميشه بازي جالب رو بيان کردي ثوش وحاس جمعي داري.
موفق باشي
بدرود.