salam rita jan
webe kheily ghashangi dari aziz
movafagh bashi
سلام منم بعضي وقتا خيلي هوس مي كنم اما... دختريم و بايد سنين رنگين باشيم مخصوصا براي شيطونايي مثل من كه خيلي سخته
ممنونم كه سرزدي بازم ازين طرفا بيا
ريتا سلام
شما ميدانيد حياتيترين چيز كدام است؟
و در مورد انسانها - انسانها در اثبات چه هستن ؟
و سئوال و ابهام را چگونه كنا ر بزنيم ؟
بازي و نقش آن در جهش آگاهي چيست؟
با تشكر
سلـــــــــــــــام
خوبين شما ؟؟!
به چه چيزاي جالبي فكر ميكنين شما ..
جالب بود
آخي موش بي چاره ..
فعلآ
ام.
ممنون كه به من سر زديد ...
وبلاگ زيبا و كاملي داريد ...
اميدوارم موفق باشيد ...
و روزتون هم مبارك ...
سلام دوست عزيز
وبلاگ من به روز شد
منتظر نظر ارزشمندتون هستم
شاد و سلامت باشيد
سلام
بعضي ها فكر مي كنن براي خوب بودن و با تربيت بودن بايد كسي بالاي سرمون باشه اما كسايي هم هستن كه اونقدر به خودشون ارزش قائلند كه وجود خودشون رو براي با ادب بودن كافي مي دانند . بعضي ها هم هستند كه مي دانند خدايي در همين نزديكي ها هست
فرمود:
اتقوالمعاصي في الخلوات فان الشاهد هو الحاكم
معنيشو بعدا ميگم
يا حق
با سلام و درود بر شما دوست عزيز وگرامي ضمن آرزوي تندرستي و سعادتمندي شما بدين وسيله باستحضار ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي در مورد عظمت و بزرگي حضرت زهرا (س) بروز شده است ..خوشحال ميشوم سربزنيد پس منتظر حضور گرم و قدومهاي سبز شما هستم ......در پناه حق .....................................اي مه برج حيا و عصمت کبري .....بانوي حوران خلد حضرت زهرا .....در حرم عز و جاه شوکت شاءنت ...خادمه ات ساره است مريم صفا ....قبر تو مخفي قدر تو مجهول ...قدر تو نشناختند مردم دنيا .......يا حق .....
تقديم به ريحانه نبيسيل اشكم راه بينائي گرفتبند بندم عطر زهرائي گرفتعشق را از فاطمه آموختمچشم بر دست كبودش دوختمدست او صدها گره وا مي كنددست او والله غوغا مي كنددست او مشكل گشاي عالم استروي آن جاي لبان خاتم استدست اودنياي احسان و صفاستدست او مشكل گشاي مرتضي استحيف شد آن دست رادشمن شكستباغلاف تيغ اهريمن شكستگويمت از قصه شهر نبياز شرار آتش و بيت عليدرد بود و آتش و افسردگيياس يود و سيلي و پژمردگيآه بود و ناله و بغض گلوپهلوئي بودو لگدهاي عدودر ميان كوچه آن دنيا پرستراه را بر مادر سادات بستگويمت سر بسته در آن كوچه هافاطمه گم كرد راه خانه راآه اي مجنون زبان در كام گيرلب فرو بند وكمي آرام گير
بايد ديد كه قصه ها يي كه بيان مي شود حامل چه آگاهي هست.
و هر كسي در زندگي خودش ان را مصداق بدهد.
و روي چيري كه در آن روشني و آگاهي ندارد كور كورانه تصميم نگيرد.
و بازي مرا ياد گاهي كودكي و دوران پر نشاط آن زمان مي اندازد
و اي كاش يك لحظه با خودمان روبرو مي شديم .
نه سعي كنيم تا نظر ديگران راجلب كنيم.
با درود
بابا پس چرا مطلبت رو به روز نمي كني
وقت كردي يه سري به ما هم يزن.