• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : بازي غفلت
  • نظرات : 11 خصوصي ، 82 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    قصه جواني و زمان همان قصه گل و طوفان است

    کشمکش طوفان و گل قديمي است. آن مي خواهد پرپر کند و اين مي خواهد بشکفد.

    قصه جواني و زمان همان قصه طوفان و گل است. جوان غنچه اي است که مي خواهد گل بشود و به ثمر بنشيند و بالنده گردد.

    البته بيش از خزان زمستان و وزيدن طوفان بايد از دلمردگي و ياس ترسيد که نمي گذارد گل جواني شکوفا شود.

    بهار رستاخيزي است که حيات را از گور طبيعت بيرومن مي آورد و شکفتن را به همه خفتگان در بستر غفلت و سستي مي آموزد.

    درسي که جوان از بهار مي گيرد شکوفاندن گل وجود با نسيم اراده و انتخاب است. شايسته ترين شاگرد مکتب بهار جوان است.