• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : مشارکت در بازي
  • نظرات : 17 خصوصي ، 99 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    چقدر شما خلاقين!

    ببخشيد من به بچشم بچه گانه نگاه مي كنم و مي نويسم. آخه هميشه حسرت اين رنگ بازي به دلم مونده.

    خيلي كيف داره. اگه من جاي اون كوچولو بودم همه جاي خودم و خونه رو رنگ مي كردم. به چه كيفي دارم. تمام صورتم. تمام موهام . تمام لباسهام. بعد هم دستهام رو پر از رنگ تازه مي كردم و همه ديوارهاي خونه رو تا جايي كه دستم مي رسيد رنگ مي كردم.

    به اين ميگن آزادي مطلق!

    البته تا قبل از اينكه مامان و بابا از سر كار بيان.

    بعد كه اومدم مي گردم دنبال يه جاي دنج تا منو پيدا نكنند واسه كتك!

    اگه جايي پيدا نكردم خودمو به خواب ميزنم تا دلشون بسوزه و بگن آخي بچه م خواب بوده يكي اومده رنگارنگش كرده!.........

    واقعا چند لحظه رفتم تو حال و هواي بچگيهام.

    يادش بخير

    واقعا دوران آزادي مطلق بود.

    دوران بي فكري بي خيالي...........