• وبلاگ : بازي بزرگان
  • يادداشت : بازي سكوت
  • نظرات : 27 خصوصي ، 118 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام ريتا عزيز

    چيزي كه مرا دوباره بدين جا كشاند كامنتهاي تحسين برانگيز بود. بايد اعتراف كنم بيشتر از خواندن كامنتها لذت بردم تا متن البته در اسم گذاشتن موضوع موفق بوده اي اما در متن كمي ناموفق بگمانم شما به دوچيز اشاره مختصر كرديد يكي سكوت كه دوستان كاملش كردند وديگري شغل پرستاري .دغدغه ي هزاران پرستار : شيفت هاي سبكتردر صورت زير اب دوست . جمعه اگر ميخواهي كمتر شيفت دهي بايد زور بگي. سمبل كاري داشته باشي تا لااقل درمانده وخسته از بيمارستان بيرون نري. پانسمان هارو رايكي در ميان بايد عوض كني.داروهارولنگه به لنگه بدهي. كارهاي شيفت را به گردن ديگران بياندازي هر جور حق وناحق بكني تا بتوني به كارت ادامه دهي! متاسفانه بااين قشر محوري وحساس و فعال متوسط دريافتي 230000تومان مي دهند .پرستار نه تعطيلي دارد نه كارش تعريف شده است نه عيد ونه عزا ونسبت به تمام بيماريها مقاوم در هرحال هرنوع بيماري را بايد تحمل كنند معتاد لات چاقو كش آياپرستار وكادر درماني از اهن وفولاد ساخته شده اند؟

    شب از شبهاي پائيزي است/ از ان همدرد وبا من مهربان شبهاي اشك اور/ ملول وخسته/ دل گريان وطولاني/ شبي كه در گمانم من/ كه ايا بر شبم گريد چنين همدرد/ ويا بر بامدادم گريد/ از من نيز پنهاني/ من اين مي گويم دنباله دارد شب/ خموش ومهربان با من/ به كرداري پرستاري سيه پوش/ پيشاپش دل بركنده از بيمار /نشسته در كنارم اشك بارد شب/ من اينها گويم ودنباله دارد شب/

    به اميد ديار