سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازی تنهایی

 چند روز پیش توی خیابون نزدیک میدون ... یه خانوم مسنی منو صدا کرد، ببخشید دخترم: ممکنه کمکم کنی برم اون دست خیابون.

گفتم: حتماً. رفتم پیشش، دستشو گرفتم و به آرامی با هم رفتیم اون دست خیابون. در بین راه دست منو سفت گرفته بود و منو نگاه می کرد، وقتی رسیدیم اون دست خیابون گفت: وقت داری با هم حرف بزنیم، یه نگاهی به صورت مهربونش کردم، تو نگاهش التماسی موج می زد که نرو.

بهش گفتم: ببخشید مادر من دیرم شده باید برم . اون گفت: باشه عزیزم دستت درد نکنه ، پیرشی مادر.

اونقدر نگاه مهربونش روی من اثر گذاشت که چند قدم که ازش دور شدم یه گوشه ایستادم  و طوری نگاش کردم که اون متوجه من نشه.

بعد از چند لحظه دیدم به یک خانم جوان دیگه گفت: ممکنه منو ببری اون دست خیابون ... و این کار چند بار ادامه پیدا کرد.

و احتمالاً اینقدر ادامه پیدا می کنه تا یه همصحبت پیدا بشه.

این بازی تنهایی با آدما چی کار می کنه؟

 این نیاز به همصحبتی از کجا پیدا شده؟

 چقدر این نیاز حقیقیه؟

آیا روش بهتری برای پیدا کردن هم صحبت وجود نداشت؟

آیا این خانوم واقعاً نیاز به هم صحبت داشت؟

 شاید منظور چیز دیگری بود و من نفهمیدم.

 و آیا او این آیه رو شنیده بود که،

خداوند می فرمایند:

                         یاد کنید مرا تا یاد کنم شما را

     و باز هم دنبال هم صحبت بود؟

 


نوشته شده در  سه شنبه 85/5/3ساعت  7:36 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

قاپ کسی را دزدیدن

 

با سلام این دفعه می خوام در مورد یه ضرب المثل صحبت کنم که از یک بازی گرفته شده ، این مثل کنایه از اینه که : کسی رو چنان تحت تاثیر قرار بدی که هرچی ازش بخواهی برات انجام بده .

قاپ، استخوان پاشنه یا سر زانوی گوسفند یا بزه، و در قدیم جوون ها با این استخوان بازی می کردن.اونا چند قاپ معولی را به ردیف در داخل دایره ای می چیدن و یک شاه قاپ که بزرگتر از قاپ های دیگه بود، در دست می گرفتن و با اون به قاپ های دیگر می زدن تا از دایره خارج بشن.

قاپ زن، زمانی برنده بود که این قاپ ها را هرچه بیش تر، از دایره خارج کنه. اگه کسی شاه قاپ داشت ، مراقبش بود ، چون ارزش زیادی داشت. باور این بود که اگه شاه قاپ کسی را بدزدن، او چون شخص افسون شده ای،  به فرمان قاپ دزد عمل می کنه و برای اینکه قاپش را پس بگیره، هرچی قاپ دزد می گه  انجام می ده.

این عبارت به مرور زمان در مورد همه مسائل مصطلح شده و امروزه مردم در مورد کسی که بی قید و شرط گوش به فرمان کسی باشه می گن: قاپ فلانی را دزدیدن.

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 85/4/26ساعت  12:51 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

تقدم طبیعت بر تربیت

پادشاهی با وزیرش نشسته بودند صحبت می کردند که: آیا طبیعت بر تربیت مقدمه یا تربیت بر طبیعت؟

وزیر گفت: به نظر من تربیت بر طبیعت تقدم داره. و برای اثبات حرفش پادشاه را به صرف شام دعوت کرد.

وقتی پادشاه وارد سالن شد، دید که در اطراف سفره ، گربه هایی شمع به دست ایستاده و سالن را روشن کرده اند. وزیر گفت: طبیعت گربه کجا و شمع داری کجا؟ این تربیته که گربه را به نگهداری شمع واداشته.

پادشاه کمی مکس کرد بعد دستور داد تا موشی را آوردن واونو تو اتاق رها کردن. به محض این که چشم گربه ها به موش افتاد، شمع ها را رها کردن و در پی موش دویدن.

پادشاه گفت: این هم دلیل اون که طبیعت بر تربیت مقدمه.

کمتر پیش می یاد که وارد پارک خلوتی بشیم تاب های خالی رو که دارن تکون می خورن ببینیم و سوارشون نشیم . یا روی چمن پارک دور از چشم مامور پارک دراز نکشیم یا اگه کسی نباشه شاید قل هم بخوریم. یا تونل مارپیچ بازی بچه هارو ببینیم و از توش رد نشیم . اما اگه کسی باشه امکان نداره این کارو بکنیم چون تربیت شدیم که آدم بزرگا نمی تونن از این

 کارا بکنن. این کارا مال بچه هاست. شما چی فکر می کنین آیا واقعاً این کارا مال بچه هاست؟ 


نوشته شده در  پنج شنبه 85/4/15ساعت  7:53 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

 

سیستم های عصبی که زیر بنای حافظه اند در پاسخ به تمرین و بازی رشد می کنند.

 گروهی از دانشمندان با استفاده از تصویر برداری، فعالیت مغز بزرگسالان را قبل و بعد از یک برنامه آموزش حافظه اندازه گرفتند. این برنامه شامل به خاطر سپردن موقعیت یک مجموعه نقطه روی یک شبکه بود.

بعد از 5 هفته آموزش، فعالیت مغز آنان در مناطق مربوط به این نوع حافظه افزایش یافته بود.

 همین گروه کودکانی را بررسی کردند که این نوع تمرین های ذهنی را به پایان برده بودند، متوجه شدند که مجموعه ای از توانایی شناختی آنان که به آموزش در این دوره مربوط نمی شد نیز ارتقاء یافته است .

آنان معتقدند که آموزش حافظه از طریق بازی و تمرین ممکن است ما را به گشودن راز قدرت مغز رهنمون شود.

 

آیا بازی هایی هم وجود داره که کمک کنه اون قسمت از مغز که مربوط به تفکر کردنه تقویت بشه؟

 علاوه بر تمرینات ذهنی تمرینات جسمانی نیز به رشد سلول های جدید مغز کمک می کنه. 

در طول هفته اگر سه ساعت و نیم آرام راه بروید توانایی هایی چون یادگیری و تمرکز و استدلال شما 15% افزایش می یابد. این تاثیرات بیش از همه د رافراد سالخورده تر محسوس است.

 

پس جسم و ذهن در ارتباط با هم همراه با فعالیت های جسمانی مثل بازی و ورزش و فعالیت ذهنی چون بازی های فکری به افزایش قدرت مغز کمک می کنه.

 

از ذهنتان درست استفاده کنید زیرا پاداش بزرگی در انتظار شماست. 


نوشته شده در  دوشنبه 85/4/5ساعت  8:35 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

        بازی چی کار می کنه؟

 Ø      بازی به آدما امکان تجربه مشترک میده و اونارو صرف نظراز سن و نژاد و جنسیت دور هم جمع میکنه.

Ø      بازی حس برابری ایجاد میکنه، چون برای برد شانس مساوی دارن و این یکی از دلایلیه که بچه ها دوست دارن بازی کنن چون زمان بازی با بزرگتر ها مساوین.

Ø      بازی دستاوردی فردی و گروهی به همراه داره و در عین تمرکز بر یادگیری، فضایی پراز شادی و انرژی ایجاد می کنه.

Ø      بازی کردن یعنی آزاد بودن، هر کی داره بازی می کنه اونو به اختیار انتخاب کرده، بازی کردن کار نیست، تعهد نیست و این آزادی رو تو اکثر بازی ها میشه دید.

Ø      بازی یعنی فعال بودن، در بازی میتونیم فرصتی برای عمل پیدا کنیم و مهارت های حرکتی مونو توسعه بدیم.

Ø      در بازی آموزش می گیریم طبق قواعد عمل کنیم و قوانینو بپذیریم.

Ø      به کمک بازی می تونیم مهارت های ذهنی چون تمرکز،دریافت اطلاعات و مهارت های تفکری چون برنامه ریزی، تصمیم گیری، حل مسئله و غیره رو در خودمون پرورش بدیم.

Ø      بازی تفریحی هدفمنده .

Ø      بازی هم به بازیگر هم به مربی چیز یاد میده.

Ø      بازی عملی تجربیه.

Ø      باری به بازیگر انگیزه میده.

Ø      بازی کار تیمی رو به آدما یاد میده.

Ø      بازی برای یادگیری محیطی رو ایجاد میکنه که کمتر تهدید کنندست.

Ø      بازی محیطی چون دنیای واقعی ایجاد میکنه.

Ø      بازی یادگیری رو تسریع و آسون میکنه.

Ø      بازی یاد آوری میکنه، بخش اعظم یادگیری به صورت غیر مستقیم و از آن چیزیه که قبلاً می دونستیم.

Ø      بازی حواس رو تقویت می کنه.

Ø      بازی قدرت انتخاب و تنوع داره.

Ø      بازی ابزاری کمک آموزشیه که استفاده صحیح از اون بهترین روش برای ایجاد انگیزه برای یادگیریه.


نوشته شده در  جمعه 85/3/26ساعت  2:45 عصر  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

سلام بازم سلام

 این دفعه می خواهیم با هم بازی کنیم. یه بازیه ساده و با مزه  که بهمون کمک می کنه کمی فکر کنیم که چه طوری می شه یه جوره دیگه هم به مساله نگاه کرد. با این چهار نقطه ای که من روی صفحه کشیدم مربعی بکشید که هر کدام از نقطه های زیر روی یکی از اضلاع مربع باشند. یه کمی سخت شد نه؟ ولی این طوری بهش نگاه نکنید پیش خودتون شکل های مختلف مربع بکشید بعد مربع هاتونو روی نقطه ها بزارین ببینید تمام نقطه ها روی اضلاع مربع قرار می گیره یا نه!

یا یه جور دیگه فکر کنیم یه مربع خلق کنیم که این مشخصات رو داشته باشه، چطوره؟

البته ممکنه این بازی برای خیلی ها آسون باشه ولی برای دستگرمی خوبه . من تو مطالب بعدی جوابشو نشون میدم ، بعد براتون یه بازیه دیگه می نویسم اگه موافقین بهم خبر بدین؟

                                                                                                      .

                                                                                        .

                                                          .

                                                   .

        

                                                       


نوشته شده در  جمعه 85/3/19ساعت  5:47 عصر  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

 

 

    آخه بزارین خودم بازی کنم باور کنین اینجوری بهتره


نوشته شده در  پنج شنبه 85/3/18ساعت  9:20 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

 

  آدم بزرگها چه بلاهایی که سره ما نمی آرن...


نوشته شده در  پنج شنبه 85/3/18ساعت  9:16 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

 پیشینه بازی

 پیشینه بازی در زندگی انسان از همه پدیده های فرهنگی دیگر کهن تر است. زیرا نیاز به بازی از غریزه و نهاد آدمی سرچشمه می گیرد و انسان در روزگاری که هنوز از جانوران فاصله چندانی نگرفته بود تنها کاری را که همچون آنها انجام می داد، بازی بود . اما همراه با تکامل اندیشه ، آدمی از بازی های غریزی به بازی های طرح دار، بر آمده از اندیشه و کنش رسید.

بازی ها و سرگرمی ها یکی از ستون های استوار فرهنگ مردم به شمار می آید و خود بر خاسته از اراده و خرد جمعی است.                           

بازی ها در انتقال  و آموزش نقش های اجتمایی به افراد بسیار موثرند.

به راستی ریشه بازی ها در کجاست؟

از چه هنگام انسان با بازی آشنا شد و آن را به زندگی اجتمایی خود گسترش داد؟ 

ابوعلی سینا هزار سال پیش درباره اهمیت بازی برای رشد جسمی و روانی کودک می گوید:

وقتی کودک بیدارشد بهتر است استحمام شود، بعد به مدت یک ساعت با اسباب بازی هایش و یا به منظور بازی کردن تنها گذاشته شود، سپس کمی غذا بخورد و از آن به بعد زیادتر از پیش به بازی بپردازد.  

 از نخستین اسنادی که درباره نشانه های تاریخی بازی در ایران به جا مانده است گزارش تاریخی هردوت ، تاریخ نگار یونانی درباره بازی کورش و همسالانش است، می گوید:وقتی کودک (کورش) ده ساله شد به شرحی که تعریف خواهم کرد هویتش فاش گردید. او و چند تن از کودکان دهکده در کوچه سرگرم " شاه بازی " بودند اتفاقاً بچه ها کورش را که می پنداشتند شبان زاده است . در بازی به سمت شاه خویش، برگزیدند. در حین بازی او به نفرات خود وظایف خاصی ارجاع کرد،و دستور داد بعضی ها خانه بسازند و بعضی دیگر به کار نگهبانی بپردازند. هنگامی که یکی از همبازی ها از اجرای فرمان (کورش شاه) امتناع کرد، کورش او را با تازیانه سخت تنبیه کرد. 

 بازی های کودکی چه نقشی در زندگی روزمره ما دارند؟

شما در دوران کودکی چه بازی هایی می کردید؟

درهنگام بازی چه جایگاهی داشتید؟

مروزه در زندگی چه جایگاهی دارید؟

دوست دارید کودکانتان چه بازی هایی بکنند؟

آیا به بازی آنها توجه می کنید؟


نوشته شده در  چهارشنبه 85/3/10ساعت  9:48 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

 

 

به بازی ماند این چرخ مست          که بازی بر آرد به هفتاد دست

زمانی به باد و زمانی به میغ          زمانی به خنجر زمانی به تیغ


نوشته شده در  جمعه 85/2/29ساعت  9:47 صبح  توسط سر دلبران 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازی با کلام - بی کلام
[عناوین آرشیوشده]